آموزش مکالمه انگلیسی در مورد ساعت

فارسی:

آنجی : میخوای تعطیلات آخر این هفته ، کار هیجان انگیزی انجام بدی؟

فیلیپ: خُب، می خوام تولدم رو جشن بگیرم.

آنجی : محشره! تولدت دقیقاً کِی‌اِ؟

فیلیپ: روز یکشنبه ، نهم اوت.

آنجی : خُب، برنامت چیه؟

فیلیپ: خُب، دوستم کایلا قراره برای شام منو بیرون ببره .

آنجی : عالیه! کیک هم سفارش میده؟

فیلیپ: آره، وگارسن ها هم احتمالاً برام «تولدت مبارک» می خونن. خیلی ناراحت کننده اس.

انگلیسی:

Angie : Are you going to do anything exciting this weekend?

Philip : Well, I’m going to celebrate my birthday.

Angie : Fabulous! When is your birthday, exactly?

Philip : It’s August ninth- Sunday.

Angie : So what are your plans?

Philip : Well, my friend Kayla is going to take me out for dinner.

Angie : Nice! Is she going to order a cake?

Philip : Yeah, and the waiters are probably going to sing \”Happy birthday\” to me. It’s so embarrassing.

فارسی:

دبی: الو؟

.جان: سلام ، دبی، جان هستم،‌از استرالیا زنگ می زنم.

دبی: استرالیا؟

جان: من رو توی کنفرانس تو سیدنی، یادت میاد؟

دبی: اوه، درسته ، اونجا ساعت چنده؟

جان: ساعت ده شبه، و اونجا تو لس آنجلس ساعت چهاره، درسته؟

دبی: بله چهار صُبحه!

جان: چهارصبح؟ اوه، من واقعاً متاسفم.

دبی: اشکالی نداره ، من الان …دیگه بیدارم.

انگلیسی:

Debbie : Hello?

John : Hi, Debbie. This is John. I’m calling from Australia

Debbie : Australia?

John : I’m at a conference in Sydney. Remember?

Debbie : Oh, right. What time is it there?

John : It’s 10 : 00 P. M. And it’s four o’clock there in Los Angeles. Right?

Debbie : Yes-four o’clock in the morning!

John : 4 : 00 A. M. ? Oh, I’m really sorry.

Debbie : That’s OK. I’m awake. . . now.