یکی از آموزش های این مطلب با عنوان “دلم برای ژاپن تنگ شده” هست که جزو آموزش زبان انگلیسی و مکالمه بین برایان و کنیجی هست که بریان از حال احوال کنیجی می پرسد و کنیجی هم حالش خوب نیست و احتمالا آنفولانزا گرفته. این مکالمه شما را با نام انگلیسی بیماری ها و کلمات درمورد بهداشت آشنا می کند.
در این قسمت بیشتر درباره اصلاحات رایج انگلیسی توصیف سلامت و بهداشت تمرکز دارد و می خواهد شما را با کلمات و اصطلاحات حوضه سلامت آشنا کند.
در این مطالب تلفظ کلمات بسیار مهم است و حتما از فایل های صوتی و تصویر گذاشته شده در قسمت استفاده کنید تا بهتر مطالب را متوجه شوید.
برايان : سلام، كنيچي. چطوري؟
كنيچي : اوه، راستش خيلي خوب نيستم.
برايان : چرا؟ چي شده ؟
كنيچي : خوب. هم سرم درد مي كنه و هم كمرم.
برايان : شايد آنفلوآنزا گرفتي.
كنيچي : نه ، فكرمي كنم فقط كمي دلم براي ژاپن تنگ شده .
برايان : خيلي بد شد. … اما شايد من بتونم كمكت كنم. بيا ناهار رو تو اون رستوران جديد ژاپني بخوريم.
كنيچي : فكر خوبيه. ممنون ، برايان ، الآن حالم بهتر شد!
انگلیسی:
Brian : Hey, Kenichi. How are you?
Kenichi : Oh, I’m not so good, actually.
Brian : Why? What’s the matter?
Kenichi : Well, I have a headache. And a backache.
Brian : Maybe you have the flu.
Kenichi : No, I think I just feel a little homesick for Japan.
Brian : That’s too bad…. But maybe I can help. Let’s have lunch at that new Japanese restaurant.
Kenichi : That’s a great idea. Thanks, Brian. I feel better already!
فارسی:
جوان: سلام، كريگ ! چطوري؟
كريگ: خيلي خوب نيستم، بدجوري سرما خوردم.
جوان: واقعاً ؟ خيلي بد شد! بايد تو خونه تو رختخواب باشي.واقعاً مهمه كه خيلي استراحت كني.
كريگ:آره،حق با توئه.
جوان:و دارويي براي بيماريت خوردي؟
كريگ:نه، نخوردم.
جوان: خب، گاهي اوقات خوردن سوپ سير مفيده. فقط يك كله سير رو خرد كن و اون رو تو آب مرغ بپز. امتحانش كن ! واقعاً جواب ميده.
كريگ: اوف! به نظرمي رسه خيلي بدمزه باشه!
انگلیسی:
Joan: Hi, Craig! How are you?
Craig: Not so good. I have a terrible cold.
Joan: Really? That’s to bad! You should be at home in the bed. It’s really important to get a lot of rest.
Craig: Yeah, you’re right.
Joan: And have you taken anything for it?
Craig: No, I haven’t.
Joan: Well, it’s sometimes helpful to eat garlic soup. Just chop up a whole head of garlic and cook it in chicken stock. Try it! It really works!
Craig: Yuck! That sounds awful!
پیتر: سلام دکتر اسمیت.
دکتر اسمیت: پیتر! چقدر خوشحالم از دیدنت. امروز حالت چطوره؟
پیتر: خیلی خوب نیست دُکی.
دکتر اسمیت: خیلی خب. بهم بگو دقیقا مشکل چیه؟
پیتر: خب، من گوش درد دارم، و واقعا درد میکنه، یکم سرگیجه دارم.
دکتر اسمیت: متاسفم که اینو میشنوم، بذار یه نگاهی کنم، اام؟
بسیار خوب، آیا سرفه میکنی؟
پیتر: نه نمیکنم.
دکتر اسمیت: طب داری؟
پیتر: نه ندارم. احساس خیلی خوبی دارم. فقط گوشمه که اینجوریه.
دکتر اسمیت: درسته، پس آیا تمام مدت احساس درد میکنی، یا میاد و میره؟
پیتر: نه، به طور ثابت نیست. فقط بعضی اوقات .
دکتر اسمیت: احساس خستگی میکنی؟
پیتر: نه، راستش خیلی انرژی دارم. درواقع من همیشه شنا میکنم.
دکتر اسمیت: درسته. آآآ کن.
پیتر: آآآه.
دکتر اسمیت: ممنونم. هر روز شنا میکنی؟
پیتر: نه، هر روز نه. احتمالا 3 بار در هفته.
دکتر اسمیت: فکر کنم بدونم مشکل چیه.
پیتر: مشکل جدیه؟
دکتر اسمیت: اوه، نه. یه مقدار وکس اضافی تو گوشت داری، احتمالا به دلیل اینکه زیاد شنا میکنی.
یه مقدار دارو بهت میدم، و در طول یک هفته تو احساس بهتری خواهی داشت.
پیتر: درسته. به نظر خوب میاد.
دکتر اسمیت: بسیار خوب، بهت قطره گوش میدم و مقداری قرص.
یدونه قرص قبل از صبحانه بخور. قبل از خواب از قطره گوش استفاده کن.
پیتر: یه قرص در روز، قطره گوش در شب.
دکتر اسمیت: همین!
پیتر: باشه. میتونم شنا کنم؟
دکتر اسمیت: شنا برای دو هفته ممنوع هستش. ولی بعدش نباید مشکلی داشته باشی.
پیتر: عالیه. مرسی دکتر.
دکتر اسمیت: مشکلی نیست…آآی!
پیتر: هی دکتر، تو خوبی؟
دکتر اسمیت: اوه، نه خوبم واقعا… کمرم هستش. کمر درد دارم.
پیتر: درد اینجاست یا اینجا؟
دکتر اسمیت: نه، این پایینه.
پیتر: همیشه درد داره؟
دکتر اسمیت: فقط وقتی زیاد سر پا هستم، و وقتی اینجوری حرکت میکنم…آآی!
پیتر: درسته، من یه چیزی دارم. بیا صاف وایسا.
دکتر اسمیت: چی؟
پیتر: پدر من هم همین درد کمر رو داشت. میتونم کمک کنم.
دکتر اسمیت: من کلی بیمار دارم باید امروز ببینم.
پیتر: این فقط 1 دقیقه طول میکشه.
پای چپت رو بگیر، بیار بالا تا سینه اینطوری، و بدنت رو به سمت راست بچرخون… بیشتر!
دکتر اسمیت: اوه، من احساس میکنم… تو که نمیخوای از من پول بگیری، میخوای؟
انگلیسی:
Peter: Hi, Dr. Smith.
Dr. Smith: Peter! It’s good to see you. How are you feeling today?
Peter: Not so good, Doc.
Dr. Smith: OK. Tell me exactly what’s the matter.
Peter: Well, I have an earache, and it really hurts, and I’m a little dizzy.
Dr. Smith: Sorry to hear that. Let me take a look, hm?
All right. Do you have a cough?
Peter: No, I don’t.
Dr. Smith: Do you have a fever?
Peter: No, I don’t. I feel pretty terrific. It’s just my ear.
Dr. Smith: OK, so the pain: Do you feel it all the time, or does it come and go?
Peter: No, it isn’t constant. Just from time to time.
Dr. Smith: Do you feel tired?
Peter: No, I actually have a lot of energy. I actually go swimming all the time.
Dr. Smith: OK. Give an “Ah”.
Peter: “Ahh”.
Dr. Smith: Thank you. So do you go swimming every day?
Peter: No, not every day. Probably three times a week.
Dr. Smith: I think I see the problem.
Peter: Is it serious?
Dr. Smith: Oh, no. You have some extra wax in your ear, probably because you swim so much.
I’m going to give some medicine, and you should feel better in a week.
Peter: OK. Sounds good.
Dr. Smith: All right. I’m going to give you some ear drops and some pills.
Take one pill before breakfast. Use the ear drops before bed.
Peter: One pill in the morning, ear drops at night.
Dr. Smith: That’s it!
Peter: OK. And can I swim?
Dr. Smith: No swimming for two weeks. But after that, you should be OK.
Peter: Great. Thanks, Doc.
Dr. Smith: No problem— Ow!
Peter: Hey, Doc, are you OK?
Dr. Smith: Oh, no, it’s OK, really. It’s… it’s just my back. I have a backache.
Peter: Is the pain here, or here?
Dr. Smith: No, it’s down here.
Peter: OK. Does it hurt all the time?
Dr. Smith: Only when I stand a lot, and when I move like …ow!
Peter: OK, I have just the thing. Come on. Stand up straight.
Dr. Smith: What?
Peter: My father has the same back pain. I can help you.
Dr. Smith: I have a lot of patients to see today.
Peter: This will only take a minute.
Take your left leg, pull it up to your chest like this, and turn your body to your right… More!
Dr. Smith: Oh! I feel that… You’re not going to charge me, are you?
[/restrict]
جيل: عكس هاي عروسيتون واقعاً زيبان، اميكو.
اميكو: متشكرم، اون عكس ها درست بعد از مراسم گرفته شده.
جيل:مراسم كجا بود؟
اميكو: تو يه معبد ، وقتي افراد تو ژاپن ازدواج مي كنن، گاهي مراسم خودشونو تو معبد مي گيرن.
جيل: جالبه، افراد زيادي اومده بودن؟
اميكو: خُب، معمولاً تنها اعضاي خانواده ودوستان نزديك به اين مراسم ميان، اما بعد از اون ، ما از همه مهمونا و دوستان پذيرايي مي كنيم.
جيل: خُب، در ژاپن مهموني ها چطوري برگزار مي شه؟
اميكو: شام مفصلي هست، وبعد از اينكه غذا سرو ميشه، مهمونا گپ مي زنند يا ترانه ميخونن.
جيل: جالب به نظر مياد.
اميكو: واقعا ً همينطوره ، وبعد، قبل از اينكه مهمونا برن، عروس وداماد به اونا هدايايي ميدن.
جيل: مهمونا هديه ميگيرن؟
اميكو: بله، و مهمونا به عروس وداماد پول ميدن.
انگلیسی:
Jill: Your wedding pictures are really beautiful, Emiko.
Emiko: Thank you. Those pictures were taken right after the ceremony.
Jill: Where was the ceremony?
Emiko: At a shrine. When people get married in Japan, they sometimes have the ceremony at a shrine.
Jill: That’s interesting. Were there a lot of people there?
Emiko: Well, usually only family members and close friends go to the ceremony. But afterward we had a reception with family and friends.
Jill: So, what are receptions like in the Japan?
Emiko: There’s a big dinner, and after the food is served, the guests give speeches or sing songs.
Jill: It sounds like fun.
Emiko: It really is. And then, before the guests leave, the bride and groom give them presents.
Jill: The guests give presents?
Emiko:Yes,and the guests give money to the bride and groom.
[/restrict]لئو : درباره اون ویروس شنیدی که شیوع پیدا کرده؟ Chikungunya؟
نورا : چیکون-چی؟ اوه! اون ویروسی که از پشه ها میاد؟
لئو : در حقیقت آره. درست مثل زیکا.
نورا : ما هیچ کدوم از اون دو تا ویروس رو هرگز اینجا نداشتیم.
لئو : خب، اون ها میگن به خاطر افزایش دمای کره زمین هستش . تمام اون پشه ها که از آب و هوی گرم اومدن.
من تصور میکنم فقط بستگی به زمان داره تا وقتی که ما انواع و اقسام بیماری های جدید رو بگیریم.
نورا : تو مطمئنا بد بین هستی. قبول دارم ترسناک هستش. ولی هی، میخوای چیکار کنی؟
لئو : من فقط دارم میگم این قضیه فکرم رو درگیر کرده و من ترسیدم.
من خوندم که اگر چیکونگونیا بگیری، میتونی به مدت یک سال بیمار باشی … یا حتی بیشتر.
نورا : درسته. ولی میگن هنوز این بیماری این اطراف خیلی نادر هستش. این ها هم بخشی از زندگی هستند.
میبایستی خودت رو با موقعیت های جدید وفق بدی، اگر بدونی منظورم چیه. من نگرانی در موردش نخواهم داشت.
لئو : خب، به هر حال من نگران هستم، من به مراسم شام شرکت تو رستورانی با محیط باز نمیام.
مثل یه قربانی بدون دفاع میشینی اون بیرون، با اون پشه ها و بقیه جونورا.
نورا : پوشیدن یه لباس آستین بلند و اینکه امیدوار باشیم همه چیز خوب پیش میره چطوره؟
منظورم اینه، مگه چقدر تو میتونی بد شانس باشی؟
لئو : خب، من میرم تلفن میکنم و میگم مریضم و نمیتونم بیام. بهتره محتاط باشی تا اینکه بعدا پشیمون بشی.
انگلیسی:
Leo : Did you hear about that new virus going around? Chikungunya?
Nora : Chikun-what? Oh! You mean the one that comes from mosquitos?
Leo : As a matter of fact, yes. Just like Zika.
Nora : We’ve never had either of those viruses here before.
Leo : Well, they say it’s due to global warming — all those mosquitos from the warmer weather.
I suppose it’s just a matter of time ‘til we get all kinds of new diseases.
Nora : You sure are a pessimist. I agree it’s scary. But hey, what are you going to do?
Leo : I’m just saying this has started getting to me and I’m scared.
I read that if you come down with Chikungunya, you can be sick for a year … or even more.
Nora : Right. But they say it’s still pretty rare around here. These things are just part of life.
You’ve got to roll with the punches, if you know what I mean. I’m not going to worry about it.
Leo : Well, I am. Anyway, I’m not going to the company dinner at that outdoor restaurant.
You’re just a sitting duck out there, with the mosquitos and everything.
Nora : What about just wearing long sleeves and hoping for the best?
I mean, how unlucky could you be?
Leo : Well, I’m going to call in sick and say I can’t go. Better safe than sorry.
[/restrict]