آموزش انگلیسی
  • آموزش زبان انگلیسی
  • مهارت های انگلیسی
    • زبان انگلیسی پایه ای
    • آموزش مکالمه زبان
    • آموزش انگلیسی با فیلم
    • با انیمیشن
    • داستان های کوتاه
    • متون ساده
    • گرامر
    • لغات
  • بلاگ
No Result
View All Result
  • آموزش زبان انگلیسی
  • مهارت های انگلیسی
    • زبان انگلیسی پایه ای
    • آموزش مکالمه زبان
    • آموزش انگلیسی با فیلم
    • با انیمیشن
    • داستان های کوتاه
    • متون ساده
    • گرامر
    • لغات
  • بلاگ
No Result
View All Result
آموزش انگلیسی
No Result
View All Result

آموزش مکالمه زبان انگلیسی شغل و زندگی – قسمت دهم

pedram by pedram
دی 17, 1400
in آموزش مکالمه زبان انگلیسی
0
آموزش مکالمه زبان انگلیسی شغل و زندگی – قسمت دهم

در این مطلب بیشتر آموزش مکالمه زبان انگلیسی دارای موضوع عمومی و آموزنده هستند و حتی درک مفهوم این متن ها و مکالمه ها می تواند برای زندگی شما به کار بیاید و شما می توانید با خاطره سازی بهتر یاد بگیرید و با تکرار این مکالمه ها آن ها را در ذهن خود تثبیت کنید.

خواندن بهترین راه برای حفظ لغات آموزش زبان انگلیسی است. به‌خاطر داشته باشید که شما می توانید هر کدام این مکالمه ها را که دوست دارید مطالعه کنید. این مکالمه ها در سطح متوسط هستند و بسیار مناسب برای افراد متوسط هست که کمی بر روی مکالمه ها تسلط دارند و می خواهند سطح خود را بالاتر ببرند.

فایل های صوتی را به خوبی گوش دهید و آن ها را به خاطر بسپارید و دوباره آن ها را با متن بخوانید و تکرار کنید و سعی کنید بدون معنی فارسی آن ها را درک کنید و حتی اگر کلمه ای معنی آن را ندانستید سعی کنید معنی آن را بدون نگاه کردن به معنی بفهمید.

ساعت های طولانی کار کردن
در حال بارگذاری ویدئو آموزشی...

فارسی:

گوینده: دیروقت هستش در دفتر Tip Top Trading. آنا تنهاست، داره باز هم کار میکنه.

تمام هفته داره این کار رو انجام میده، اون میخواد ارائش برای آقای لایم عالی باشه، برای همین ساعت ها و ساعت ها داره روش کار میکنه. آنا؟

آنا: مزاحم نشو! سرم شلوغه.

گوینده: واو!

آنا: متاسفم.

گوینده: آنا، تو واقعا داری شمع رو از هر دو طرف میسوزونی.

آنا: چی؟

گوینده: سوزاندن شمع از هر دو طرف – به معنی خیلی سخت کار کردن هستش – تا دیروقت کار کردن و صبح زود بیدار شدن برای کار کردن تمام وقت.

آنا: اوه. من این اصطلاح رو نشنیده بودم.

گوینده: خب اینجا چندتا دیگه هم هست:

داری اضافه کاری میکنی؛ که به این معنی هست که داری بیشتر از ساعات اداری کار میکنی.

داری تو ساعت ها قرار میدی؛ به این معنی که داری تمام زمانی که لازمه رو میذاری برای به دست آوردن چیزی صرف میکنی.

آنا: بله، من دارم تو ساعت ها قرار میدم که مطمئن شم ارائه بدون نقصی دارم.

گوینده: و اگر تو ناراحت نمیشی من این رو بگم، ممکنه تحلیل بری؛

که به این معنی اینقدر سخت کار میکنی که ممکنه خیلی خسته بشی و انرژیت تموم بشه.

آنا: من خسته نمیشم. پر از انرژی ام. فقط بایستی این یخورده رو تموم کنم…

دنیس: خدای من، هیچ چیز قفل نیست. فکر میکنی مورد سرقت قرار گرفتیم؟

تام: اوه نه! من لپ تاپ و تبلتم رو روی میز گذاشته بودم… و i-top ام رو – اونا هزاران دلار ارزش دارن! اونها آخرین سری ها هستن!

دنیس: من لیوان فیلیم و بسته ناخن خمیده خانم ها رو بیرون گذاشتم. بهتره اونها رو ندزدیده باشن!

آنا: (داره تو خواب حرف میزنه) ولی اصلی مرغوب هستش، مرغوب، faux-orange premium!

تام: آنا؟

دنیس: آنا، اون خوابه. آنا!

آنا: (با یه پرش میاد بالا) اوه! لیموها! دنیس؟ تام؟

تام: تمام شب روی میزت خوابیده بودی آنا؟

آنا: صبح شده؟ اوه خدا، آره اینطور به نظر میاد.

دنیس: خب، حداقل دزد بهمون نزده پس.

تام: آنا، تو اخیرا واقعا شمع رو داری از هر دو طرف میسوزونی.

دنیس: آره، تو ساعت ها و ساعت ها داری اضافه کاری میکنی.

بیشتر مردم کارشون رو تو ساعات اداری انجام میدن و به هر حال، ما اینجا پول اضافه کاری نمیدیم. تو هیچوقت ندیدی من اضافه کار کنم!

تام: بله، من این رو متوجه شدم.

آنا: ولی این ارائه باید بدون نقص باشه.

دنیس: اگر مراقبت نکنی، تحلیل میری! بعدش دیگه به درد هیچکس نمیخوری.

تو به اندازه یه قوری شکلاتی به درد میخوری. (یه چیز به درد نخور)

تام: خیلی خوبه که داری تمام وقت مورد نیاز رو میذاری روی کارت، ولی میبایستی آروم باشی.

منو نگاه کن، من ارائه های خیلی موفقی میدم بدون اینکه ساعت ها وقت برای آمادی کردنشون کنم.

دنیس: ها!

تام: تو ارائه ای که داشتم برای شرکت Every Apple، من فقط رفتم اونجا بدون هیچ آمادگی بعد از یک شبی که تو شهر بودم.

من بهشون حال دادم. اونا عاشقم شدن!

گوینده: احمق. شرط میبندم اون در واقع کلی وقت گذاشته برای آماده کردن فقط نمیتونه اعتراف کنه.

آنا: خب، شاید حق با تو باشه. من دیگه نمیتونم واضح فکر کنم، خیلی خسته هستم.

باید درست و به موقع بخوابم وگرنه آخرش به جای لیمو، موز میفروشم.

گوینده: آنا بالاخره پیام رو گرفت اون فهمید که خیلی زیاد کار میکرده.

اون میبایستی واقع بین باشه. یادآوری برخی از عبارت هایی که امروز شنیدیم درباره آنا چطور کار میکرد اینجا اومده:

سوزاندن شمع از هر دو سمت.

اضافه کاری.

قرار دادن تو ساعت ها.

تحلیل رفتن.

امیدوار باشیم اون بتونه خوب فکر کنه تا وقتی که بخواد ارائه خودش رو انجام بده.

انگلیسی:

Narrator: It’s late at the offices of Tip Top Trading. Anna is alone, working. Again.

She’s been doing this all week, she wants her presentation to Mr Lime to be perfect so she’s been spending hours and hours on it. Anna?

Anna: Don’t interrupt! I’m busy.

Narrator: Woah!

Anna: Sorry.

Narrator: Anna, you’re really burning the candle at both ends.

Anna: What?

Narrator: Burning the candle at both ends – it means working very hard – working late and getting up early to work all the time.

Anna: Oh. I didn’t know that expression.

Narrator: Well here are some more:

You’re doing overtime; which means you’re working longer than office hours.

You’re putting in the hours; which means you are spending all the time needed to achieve something.

Anna: Yes, I’m putting in the hours to make sure my presentation is perfect.

Narrator: And if you don’t mind me saying so, you might burn out;

which means you are working so hard that you might get very tired and run out of energy.

Anna: I’m not burning out. I’m full of energy. I just need to finish this bit…

Denise: My goodness, nothing’s locked. Do you think we’ve been burgled?

Tom: Oh no! I left my lap-book and my me-pad on the desk… and my i-top – they’re worth thousands! They’re all the latest versions!

Denise: I left out my elephant mug and my lady-curve nail file. They better not have stolen them!

Anna: (Talking in her sleep) but it’s premium, premium, faux-orange premium!

Tom: Anna?

Denise: It’s Anna, she’s asleep. Anna!

Anna: (waking up with a jump) Oh! Lemons! Denise? Tom?

Tom: Have you spent the night asleep at your desk Anna?

Anna: Is it morning? Oh dear, yes I think so.

Denise: Well, at least we haven’t been burgled then.

Tom: Anna, you’ve really been burning the candle at both ends lately.

Denise: Yes, you’ve been doing hours and hours of overtime.

Most people get their work done within office hours and anyway, we don’t pay overtime here. You’ll never find me working late!

Tom: Yes, I’d noticed that Denise.

Anna: But this presentation must be perfect.

Denise: If you’re not careful, you’ll burn out! Then you’ll really be of no use to anyone.

You’ll be as useful as a chocolate teapot.

Tom: It’s good that you’re putting in the hours Anna, but you should calm down.

Look at me, I do very successful presentations without spending hours preparing.

Denise: Ha!

Tom: In my presentation to Every Apple I just swooshed in with no preparation after a night on the town.

I charmed them. They loved me!

Narrator: Idiot. I bet he actually spent hours preparing he just can’t admit it.

Anna: Well, maybe you’re right. I can’t think clearly anymore, I’m so tired.

I need to sleep properly otherwise I’ll end up trying to sell bananas instead of lemons.

Narrator: Anna has finally got the message: she’s realised she’s been working too much.

She needs to be realistic. Here’s a reminder of some of the phrases we heard to talk about how much Anna had been working:

Burning the candle at both ends.

Doing overtime.

Putting in the hours.

Burning out.

Let’s hope she’s thinking clearly by the time she has to do her presentation.

درس زندگی - ۱
در حال بارگذاری ویدئو آموزشی...

فارسی:

فکر می کنم من تمام کارهایی را که می خواستم انجام دهم انجام داده ام
تا زمانی که بتوانم مفید واقع شوم و ادامه دهم
این مهم ترین چیزه
اسم من کلیفورده، اما منو کلیف کروزیر صدا میکنن
و من در ششم ماه سپتامبر ۱۹۱۵ به دنیا آمدم.
که الان منو صد و یک می کنه
کلیفورد کروزیر اهل ویرال، انگلستان، متولد ۱۹۱۵٫
من در بیرکرهد در ویرال، چشیر به دنیا آمدم.
به غیر از جنگ و زمانی که در دانشگاه بودم ، تمام زندگی ام در آنجا بوده ام.
الان سی و هشت سال است که بازنشسته شده ام
این همیشه منو خوشحال میکنه که با حقوق بازنشستگی به سرقت دولت برم.

انگلیسی:

I think I`ve done all that I wanted to do
as long as I can be helpful and keep going
that`s the main thing
My name is Clifford, but call me Cliff Crozier andI was born on the 6th of september 1915.
makes me now a hundred and one.
Clifford Crozier the Wirral, UK, in 1915.
I was born in Birkerhead. in the wirral, cheshire.
Apart from the war and the time I was at college I`ve been there all my life.
I`ve been retired now for thirty eight years.
It always pleases me though that I can keep robbing the government with my pension.

درس زندگی - ۲

این محتوا تنها برای کاربران دارای اشتراک ویژه است. با تهیه اشتراک ویژه به همه محتواهای آموزشی سایت دسترسی خواهید داشت.

تهیه اشتراک ویژه

صحبت درمورد برنامه های گذشته و حال

این محتوا تنها برای کاربران دارای اشتراک ویژه است. با تهیه اشتراک ویژه به همه محتواهای آموزشی سایت دسترسی خواهید داشت.

تهیه اشتراک ویژه

طریقه گفتن شغل

این محتوا تنها برای کاربران دارای اشتراک ویژه است. با تهیه اشتراک ویژه به همه محتواهای آموزشی سایت دسترسی خواهید داشت.

تهیه اشتراک ویژه

Tags: سطح متوسطمکالمه انگلیسی شغل
Previous Post

آموزش مکالمه زبان انگلیسی شغل و زندگی – قسمت نهم

Next Post

آموزش مکالمه انگلیسی درباره شغل – قسمت یازدهم

Next Post
آموزش مکالمه انگلیسی درباره شغل – قسمت یازدهم

آموزش مکالمه انگلیسی درباره شغل - قسمت یازدهم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره آموزش انگلیسی

با ما می توانید انگلیسی از صفر تا صد یاد بگیرید. ما در مجموعه آموزش انگلیسی تلاش می کنیم بهترین محتواهای آموزشی در اختیار شما قرار دهیم تا قدمی در ارتقاء زبان انگلیسی شما برداریم.

دسترسی سریع

درباره ما

تماس با ما

 

No Result
View All Result
  • آموزش زبان انگلیسی
  • مهارت های انگلیسی
    • زبان انگلیسی پایه ای
    • آموزش مکالمه زبان
    • آموزش انگلیسی با فیلم
    • با انیمیشن
    • داستان های کوتاه
    • متون ساده
    • گرامر
    • لغات
  • بلاگ