متن انگلیسی آماده کردن غذا
متن فارسی آماده کردن غذا
جک گرسنه بود. او به آشپزخانه رفت. او تعدادی تخم مرغ بیرون آورد. او مقداری روغن بیرون آورد. او یک ماهیتابه روی اجاق گاز گذاشت. بعد او شعله را روشن کرد. او روغن را درون ماهیتابه ریخت. او تخم مرغ ها را درون کاسه ای شکست. تخم مرغ ها را هم زد. سپس آنها را درون ماهیتابه داغ ریخت. او هنگام پخته شدن تخم مرغ ها منتظر ماند. آنها برای مدت دو دقیقه پختند. او صدای پخته شدن آنها را شنید. آنها در روغن سر و صدا می کردند.
بعد جک تخم مرغ ها را درون یک بشقاب گذاشت. او بشقاب را روی میز اتاق ناهارخوری گذاشت. چک نگاه کردن به تخم مرغ هایش را دوست داشت. آنها درون بشقاب سفید رنگ زیبا به نظر می آمدند. او روی صندلی بزرگ چوبی نشست. او به روز پیش رو فکر کرد. او با یک قاشق تخم مرغ ها را خورد. آنها خوب بودند.
او بشقاب را با مایع ظرفشویی شست. سپس او ماهیتابه را شست. او یک اسفنج را نم کرد. در آخر او میز را تمیز کرد. بعد، جک تلویزیون تماشا کرد.