گرامر

معنی و کاربرد whose, whom, where در زبان انگلیسی

آنچه در این مطلب میخوانید

جمله های ربطی با who و that و which

به طور کلی هر سه ی این واژه ها در فارسی «که» ترجمه می شود. ولی در انگلیسی نوع کاربرد متفاوتی دارند.

Whose

از Whose در جمله های ربطی به جای ضمایر ملکی his/her/their استفاده می شود:

We helped some people – their car had broken down.

We helped some people whose car had broken down.

ما به چند نفر کمک کردیم – ماشین شان خراب شده بود.

ما به چند نفر که ماشینشان خراب شده بود کمک کردیم.

A widow is a woman whose husband is dead. (her husband is dead)

یک بیوہ، زنی است که شوهرش مُرده.

What’s the name of the man whose car you borrowed? (you borrowed his car)

نام آن مردی که ماشین اش را امانت گرفتی چیست؟

Whom

کلمه ی Whom در جایگاه مفعولی جمله استفاده می شود معنی دقیق آن «که او یا آنها را» است):

George is a person whom I admire very much.

جورج آدمی است که من او را خیلی تحسین می کنم.

 

با who که مشابه whom است ولی در جایگاه فعل استفاده می شود، مقایسه کنید:

He’s the man who admires me.

او مردی است که من را تحسین می کند (آن مرد اینجا فاعل است بنابراین از who استفاده شده نه whom).

He’s the man whom I admire.

او مردی است که من او را تحسین می کنم (اینجا آن مرد مورد تحسین من و در واقع مفعول است.)

 

ترکیب whom با حرف های اضافه مانند With خیلی پرکاربرد است:

I like the people with whom I work.

من آدمهایی که با آنها کار می کنم را دوست دارم.

 

توجه کنید واژه ی Whom خیلی رسمی و کم کاربرد است و خیلی جاها به جای آن از who يا that استفاده می شود:

I like the people who/that I work with.

Where

از where در جمله های ربطی برای صحبت از جا و مکان استفاده می شود. در فارسی «که» یا «جایی که» ترجمه می شود:

The restaurant where we had lunch was near the airport.

رستورانی که آنجا ناهار خوردیم نزدیک فرودگاه بود (اینجا در واقع where به رستوران قبل از آن اشاره دارد).

I recently went back to the town where I grew up.

تازگی ها به شهری که آنجا بزرگ شدم برگشتم.

I would like to live in a place where there is plenty of sunshine.

دوست دارم جایی زندگی کنم که خیلی آفتاب باشد.

پیشنهاد ما:  کاربرد های many, much, a few, a little, a lot of, lots of

 

مثال ها:

The girl, whose dress is blue, looks about six.

آن دختر، که لباسش آبی است، تقریبا شش ساله به نظر می رسد.

Burford, where my grandfather was born, is a beautiful little town.

برفورد، جایی که پدربزرگم به دنیا آمد، شهر کوچک زیبایی است.

And where was I? I remembered a girl, a girl with light-brown hair and quiet eyes.

و کجا بودم؟ به یاد یک دختر افتادم، دختری با موهای قهوه ای روشن و چشمان آرام.

The fair-haired man with a moustache, whose name was Aaron Rimmer, called DeVasher.

مرد مو بوری با سبیل، که اسمش آرون ريمر بود، به دی واشر زنگ زد.

این آموزش ها ممکنه برایتان مفید باشد

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *