مکالمه انگلیسی بین دو دوست [موقعیت های مختلف]
صحبت های ساده و کوتاه
یکی از اساسی ترین و لذت بخش ترین ویژگی یادگیری زبان، مکالمات ساده و کوتاه با دوستان است. این نوع تعاملات به ما این امکان را میدهد تا به شکلی طبیعی از مهارت های زبانی مان استفاده کنیم. اگر شما یک زبانآموز مبتدی هستید و قصد دارید مقدمات زبان را بهتر بیاموزید یا در سطح متوسط قرار دارید و میخواهید مهارت های مکالمه تان را تقویت کنید، این نوع مکالمه ها فرصت خوبی برای شما هستند.
با کمک مکالمات کوتاهی که در ادامه آمده است، شما میآموزید که در موقعیت های مختلف روزانه چگونه میتوانید با دیگران ارتباط بر قرار کنید. این مکالمات به تقویت واژگان و گرامر و حتی به توانایی شما در ایجاد مکالمه های جذاب و گیرا کمک میکند. پس در ادامه با ما همراه باشید تا چند مورد از این نوع مکالمات بین دو دوست را بررسی کنیم.
مکالمه ساده بین دو دوست
چه در حال ملاقات با یک دوست قدیمی باشید و چه دوست جدید پیدا کنید، توانایی درگیر شدن در یک مکالمه ساده مهارت مهمی است. این مهارت های مکالمه نه تنها به شما کمک می کند تا ارتباطات قوی تری ایجاد کنید، بلکه اعتماد به نفس شما را هنگام برقراری ارتباط به زبان انگلیسی را افزایش می دهد.
A: Hi, Sarah! Long time no see! How have you been?
سلام سارا! خیلی وقت است که ندیدمت! تو این مدت چطور بودی؟
B: Hey, Aram! I’ve been good, thanks. I started a new job recently. It’s challenging but exciting.
سلام آرام! خوب بودم، ممنون. یک شغل جدید را اخیرا شروع کرده ام. چالش برانگیز، اما همزمان هیجان انگیز است.
A: That’s great to hear! What kind of work are you doing now?
خوشحالم که این را میشنوم! چه کاری داری انجام میدهی الان؟
B: I’m working as digital marketer.
من یک بازاریاب دیجیتال هستم.
A: That sounds interesting! I’d love to learn more about it sometime.
جالب به نظر میآید. دوست دارم دربارهاش بدونم یک زمانی.
معنی | واژه |
---|---|
جالب | interesting |
چالش برانگیز | challenging |
بازاریاب دیجیتال | digital marketer |
در مقاله سلام و احوال پرسی به انگلیسی به این موضوع پرداختیم که وقتی کسی را برای مدت طولانی ندیده ایم از چه جملاتی میتوانیم استفاده کنیم. “Long time no see” یکی از همین جملات است.
یکی از راه های اینکه مکالمه جالب تری داشته باشیم این است که کنجکاوی و علاقه مان را به موضوعاتی که فرد مقابل میگوید نشان دهیم. “I’d love to learn more about it” یک عبارت به همین منظور است.
مکالمه دیدار یک دوست در خیابان
یکی از لحظات ساده و دوستداشتنی این است که به طور غیرمنتظره ای یک دوستان قدیمی را ملاقات کنی. این نوع برخوردهای تصادفی اغلب منجر به مکالمات لذتبخش و حتی گاهی اوقات برنامههای بداهه میشود.
برای مثال دوست قدیمی تان را میبینید و تصمیم میگیرید با هم قهوه ای بگیرید و درباره زندگی تان صحبت کنید.
در این بخش چند مورد از نوع مکالمه ها را بررسی می کنیم تا شما با واژه ها و عبارت هایی که در این موقعیت میتوانید استفاده کنید آشنا شوید.
A: Hey, Mahdi! Fancy running into you here!
سلام مهدی! انتظار نداشتم که اینجا ببینمت!
B: Amir! What a pleasant surprise. I was just grabbing a coffee.
امیر! چه سوپرایز دوست داشتنی ای! داشتم میرفتم که قهوه بگیرم.
A: Me too! Do you mind if I join you?
من هم! مشکلی داره من هم همراهت بیام؟
B: Of course not. Let’s catch up over coffee!
معلوم است که نه. بیا بریم قهوه بگیریم و صحبت کنیم!
معنی | واژه |
---|---|
دلپذیر | pleasant |
گپ و گفت | catch up |
قهوه گرفتن | grab a coffee |
کاربرد “catch up” برای وقتی است فردی را برای مدتی ندیده ایم. به این معنی است با او مکالمه ای داشته باشیم و از اتفاقات جدیدی که آنها نمیدانند صحبت کنیم.
عبارت “Fancy running into you here” برای بیان غافل گیر شدن است. این جمله را میتوان زمانی که فردی را در جایی که انتظار نداشته ایم دیده ایم به کار ببریم.
“Do you mind if I join you” عبارتی مودبانه برای درخواست همراهی شخصی در کاری است.
صحبت و مکالمه دو دوست درباره آب و هوا
آب و هوا یک موضوع جهانی برای شروع گفتگو است که اغلب برای شکستن یخ بحث به کار میرود. وقتی دوستان دور هم جمع می شوند، بحث در مورد آب و هوا می تواند راهی راحت و جذاب برای شروع گفتگو یا ادامه دادن آن باشد. در این راهنمای یادگیری زبان انگلیسی، هنر صحبت کردن در مورد آب و هوا به زبان انگلیسی را بررسی خواهیم کرد.
A: Hey, Sarah! How’s the weather today?
سلام سارا! هوا امروز چطور است؟
B: Hi, Bahar! It’s a beautiful day. The sun is shining, and there’s not a cloud in the sky.
سلام بهار! روز قشنگی است. آفتاب میدرخشه و ابری در آسمان نیست.
A: I heard the forecast said it might rain later this week.
شنیدم که پیش بین آب و هوا گفت اواخر هفته قرار است باران بیاید.
B: Yeah, I heard that too. It’s been so dry lately; we could use some rain for the gardens.
اره، من هم شنیدم. اخیرا خیلی هوا خشک بود. میتوانیم مقداری از باران را برای باغ ها استفاده کنیم.
معنی | واژه |
---|---|
پیش بینی آب و هوا | Forecast |
خشک (در اینجا هوای خشک) | Dry |
باغ، باغچه | Garden |
همانطور که در مقاله مکالمه آب و هوا به زبان انگلیسی گفتیم، آب و هوا یک موضوع رایج برای شروع مکالمه است. در اینجا نیز بهار با پرسش “How’s the weather today” مکالمه را آغاز میکند.
صحبت و مکالمه دو دوست درباره احساس فعلی خود
توانایی به اشتراک گذاشتن و درک احساسات یکدیگر ازجنبه های اساسی هر دوستی است. این مکالمات می تواند طیف وسیعی از احساسات را شامل شود، از شادی و هیجان گرفته تا ناامیدی و غم. برای مثال در این مکالمه بررسی می کنیم چطور احساس خستگی مان را بیان کنیم و در نهایت چطور برای آن راه حل مناسبی ارائه دهیم.
A: Hey, Ehsan . How are you feeling today?
سلام احسان. امروز حالت چطور است؟
B: Hi, Parham. I’m feeling a bit tired, to be honest. I had a long day at work.
سلام پرهام. مقداری احساس خستگی میکنم، صادقانه بخواهم بگویم امروز سر کار روز طولانی ای داشتم.
A: I understand. I’ve been feeling a bit stressed myself. Work deadlines have been piling up.
متوجهم. خودم هم مقدار مضطرب بوده ام. موعد پروژه ها همگی روی هم جمع شده است.
B: Stress can really take a toll, can’t it? Maybe we should plan a relaxing weekend getaway soon.
استرس واقعا میتواند تاثیر بدی داشته باشد. شاید باید به زودی یک تعطیلات آخر هفته آرام را برنامه ریزی کنیم.
A: That sounds like a great idea. A change of scenery could do wonders for our moods.
ایده خیلی خوبی به نظر میآید. تغییر منظره می تواند برای خلق و خوی ما معجزه کند.
معنی | واژه |
---|---|
تاثیر بدی داشتن | take a toll |
تعطیلات | getaway |
روی هم جمع شدن | piling up |
موعد | deadline |
در این مکالمه دو دوست احساس خستگی ای به خاطر کارشان دارند صحبت میکنند. برای بیان این احساسات از دو عبارت “feeling a bit stressed” و “feeling a bit tired” برای بیان این احساسات استفاده شده است.
صحبت های دو دوست ساده اما طولانی
در حالی که مکالمات کوتاه بین دوستان نگاهی اجمالی به تعاملات روزمره ما میدهد، گفتگوهای طولانی تر به ما امکان می دهد بحث های عمیق تری را بررسی کنیم، داستان ها را به اشتراک بگذاریم و ارتباطات خود را عمیق تر کنیم.
در این گفتگوهای گسترده تر، ما فراتر از سطح حرکت می کنیم و موضوعاتی را بررسی می کنیم که نیاز به پاسخ های متفکرانه و درک عمیق تر دارند. این فرصتی است برای بحث در مورد تجربیات شخصی، بیان نظرات و تبادل نظر، و در عین حال تقویت زبان انگلیسی.
در ادامه مکالمات طولانی تر اما در عین حال ساده بین دو دوست در موقعیت های مختلف آمده است.
مکالمه دو دوست درباره اهداف آینده
دوستان اغلب دور هم جمع می شوند تا رویاها، آرزوها و برنامه های هیجان انگیز آینده را به اشتراک بگذارند. گفتگو در مورد برنامه های آینده نه تنها لذت بخش است، بلکه به دوستان کمک می کند تا از اهداف یکدیگر حمایت کنند و آنها را به واقعیت تبدیل کنند. در این بخش یک مورد از مکالمات را بررسی میکنیم.
Chris and Emily are chatting about their career aspirations.
کریس و امیلی در مورد آرزوها و اهداف شغلی شان صحبت میکنند.
Chris: Emily, have you thought about what you want to achieve in your career in the next five years?
امیلی، آیا به این فکر کردی که میخواهی در پنج سال آینده در حرفهات به چه چیزی برسی؟
Emily: Absolutely, Chris. I’m aiming for a leadership role in our سش. How about you?
قطعا، کریس. هدف من رهبری شعبه خودمان است. تو چطور؟
Chris: I’m thinking of going back to school for a master’s degree. I want to specialize in marketing.
من به این فکر میکنم که برای کارشناسی ارشد به دانشگاه برگردم. من می خواهم در بازاریابی متخصص شوم.
Emily: That sounds like a solid plan. Education can open so many doors.
برنامه محکمی به نظر میآید. تحصیلات میتواند فرصت های زیادی را به وجود آورد.
Chris: It can, but it’s a big commitment. How do you balance work and personal life with your ambitions?
می تواند، اما تعهد بزرگی است. تو چگونه کار و زندگی شخصی را با آرزو هایت متعادل میکنی؟
Emily: It’s challenging, but I believe in work-life balance. Plus, having supportive friends like you makes it easier.
چالش برانگیز است، اما من به تعادل بین کار و زندگی اعتقاد دارم. به علاوه، داشتن دوستان حمایت گری مثل تو آن را راحت ترمیکند.
Chris: I couldn’t agree more, Emily.
خیلی باهات موافقم امیلی.
معنی | واژه |
---|---|
دست یافتن | achieve |
هدف قرار دادن | aiming for |
متخصص شدن | specialize |
جاه طلبی، بلند همتی، ارزو | ambition |
تعهد | commitment |
مکالمه دو دوست و یادآوری خاطرات دوران کودکی
کمتر چیزی به اندازه یادآوری لحظات گرامی کودکی با یک دوست صمیمی دلچسب و نوستالژیک است. مکالمه هایی که به گذشته می پردازند، مملو از خنده، داستان ها و تجربیات مشترک، اغلب پیوندی منحصر به فرد بین دوستان ایجاد می کنند. در این بخش، ما لذت گفتگوی دو دوست و یادآوری خاطرات دوران کودکی خود را بررسی خواهیم کرد.
Lisa and Mike are sitting in a park, chatting about their childhood memories.
لیزا و مایک در یک پارک نشستهاند و درباره خاطرات کودکیشان صحبت میکنند.
Lisa: Mike, do you remember the treehouse we built in your backyard when we were kids?
مایک، خانه درختی را که وقتی بچه بودیم در حیاط خلوتت ساختیم را به خاطر داری؟
Mike: Of course, Lisa! Good times.
البته لیزا! یادش بخیر.
Lisa: And the time we tried to bake cookies without Mom’s help? The kitchen was a mess!
و زمانی که سعی کردیم بدون کمک مامان شیرینی بپزیم؟ آشپزخونه خیلی بهم ریخته بود!
Mike: Haha, yeah, we were quite the little chefs back then.
هاها، آره، ما در آن زمان سرآشپزهای کوچکی بودیم.
Lisa: Those were some unforgettable moments, Mike. We were inseparable.
آن لحظات فراموش نشدنی بودند، مایک. ما جدا نشدنی بودیم.
Mike: We still are, Lisa. Nothing’s changed.
ما هنوز هم جدا نشدنی هستیم لیزا. چیزی تغییر نکرده است.
معنی | واژه |
---|---|
فراموش نشدنی | unforgettable |
سرآشپز | chef |
حیات خلوت | backyard |
صحبت های دوستانه انگلیسی در شرایط خاص تر
در این بخش به مکالماتی که در شرایط خاص تر اتفاق افتاده اند میپردازیم. این مکالمات دوستانه در موقعیتهای خاص، عمق احساسات و ارتباطاتی را که میتواند در تعامل ما با دوستان ایجاد شود، نشان میدهد. چه جشن موفقیت یا به اشتراک گذاشتن اخبار هیجانانگیز زندگی، این لحظات پیوندهای دوستی را تقویت میکنند.
جشن گرفتن موفقیت یک دوست
گاهی دوست شما موفقیت بزرگی را به دست آورده و شما می خواهید حمایت و شادی تان را این اتفاق نشان دهید. برای مثال ما در اینجا مکالمه را آورده ایم که سارا اخیرا موفقیت بزرگی در شغلش به دست آورد و دوست او مایکل خوشحالی اش را از موفقیت سارا نشان میدهد.
Sarah and Michael are sitting in a cozy cafe, sipping coffee and discussing Sarah’s recent career achievement.
سارا و مایکل در یک کافه دنج نشستهاند، قهوه مینوشند و درباره دستاوردهای شغلی اخیر سارا بحث میکنند.
Sarah: Michael, I can’t believe it! I got the promotion at work!
مایکل، باورم نمیشود! من در محل کار ترفیع گرفتم!
Michael: Sarah, that’s fantastic news! I knew all your hard work would pay off. Tell me everything!
سارا، این یک خبر فوق العاده است! میدونستم که تمام زحماتت جواب میدهد. همه چیز را برام تعریف کن!
Sarah: Thanks, Michael! It’s such a relief. I’ll have more responsibilities, but it’s a step up the career ladder.
ممنون، مایکل! خیلی خیالم راحت شد. مسئولیت های بیشتری خواهم داشت، اما در شغل ام یک پله پیشرفت کردم.
Michael: You’ve earned it, Sarah. I remember all those late nights and weekends you dedicated to your projects.
تو به دستش آوردی سارا (برایش زحمت کشیدی). من تمام آن شب ها و آخر هفته هایی که تصمیم گرفتی روی پروژه ها کار کنی را به یاد دارم.
Sarah: Your support means the world to me, Michael. I couldn’t have done it without friends like you.
مایکل، حمایت تو برای من یک دنیاست. من بدون دوستانی مثل تو نمیتوانستم این کار را انجام دهم.
Michael: Sarah. Here’s to many more achievements!
سارا هنوز دستاور های بیشتری هست!
معنی | واژه |
---|---|
در اینجا به معنای نتیجه دادن | pay off |
تسکین، آسودگی | relief |
به دست آوردن | earn |
دستاورد | achievement |
آرام کردن یک دوست در شرایط سخت
بودن در کنار یک دوست در زمان های چالش برانگیز از مهم ترین وظایف ما به عنوان یک دوست است. آرامش دادن و حمایت ما از او کمک می کند تا او کمتر احساس سختی کند و هرچه زودتر بهبود یابد. در اینجا مکالمه ای برای یادگیری نحوه آرام کردن یک دوست در شرایط سخت به زبان انگلیسی بررسی میکنیم.
Lisa is at a park, sitting with her friend Emma, who is going through a difficult breakup.
لیزا در یک پارک است و با دوستش اِما که در حال گذراندن یک جدایی سخت است، نشسته است.
Lisa: Emma, I’m so sorry you’re going through this. How are you holding up?
اِما، خیلی متاسفم که داری این دوره را میگذرونی. حالت چطور است؟
Emma: It’s tough, Lisa. I never thought it would end like this.
سخته لیزا هیچوقت فکر نمیکردم اینجوری تموم بشود.
Lisa: I can’t imagine how you feel, but I’m here for you, Emma. Whenever you want to talk or just sit in silence.
نمی توانم تصور کنم چه احساسی داری، اما من اینجا پیشت هستم، اما، هر زمان که میخواهی صحبت کنی یا فقط در سکوت بنشینی.
Emma: Thanks, Lisa. Your presence means more than words right now.
ممنون، لیزا حضورت در حال حاضر بیش از کلمات برای من ارزش دارد.
Lisa: Remember, healing takes time, and you have a support system that cares about you.
به یاد داشته باش، بهبودی زمان میبرد و شما افراد حمایتگری داری که به تو اهمیت میدهند.
Emma: I’m lucky to have a friend like you, Lisa. Your kindness is helping me get through this.
من خوش شانسم که دوستی مثل تو دارم لیزا. مهربانیات به من کمک می کند تا از این وضعیت عبور کنم.
معنی | واژه |
---|---|
اهمیت دادن | care |
از پس کاری بر آمدن | get through |
جدایی | breakup |
غافل گیر کردن دوستتان با اتفاقات جدید
Guess what? I just got promoted at work!
حدس بزن چی شده؟ من تازگی در محل کار ترفیع گرفتم!
You won’t believe it—I won a free trip to Paris!
باورت نمیشه – من یک سفر رایگان به پاریس بردم!
I aced that exam I was worried about!
من در آن امتحانی که نگرانش بودم نمره عالی گرفتم!
I finally bought that dream car I’ve been saving up for.
بالاخره آن ماشین رویایی را خریدم که برایش پس انداز کرده بودم.
گفتن اتفاقات جدید دلگرم کننده زندگی به دوستان
[sayitMy little one took their first steps today! It was a precious moment.][/sayit]
کوچولوی من امروز اولین قدم هایش را برداشت! لحظه فوق العاده ای بود.
I passed my driving test! Ready for road trips together?
من امتحان رانندگی ام را قبول شدم! آماده ای با هم بریم سفر؟
I got accepted into my dream college!
من در دانشگاه رویا هایم پذیرفته شدم!
Guess what? I just became an aunt/uncle!
حدس بزن چی شده؟ من تازه عمه / دایی شدم!
I wanted to tell you that I’m engaged! We’re planning a beautiful wedding.
خواستم بهت بگم که نامزد کردم! ما در حال برنامه ریزی یک عروسی زیبا هستیم.
دادن خبر های ناراحت کننده به یک دوست
I’ve been let go from my job. It’s been a tough day.
من از کارم اخراج شدم روز سختی بود.
I didn’t get the job offer I interviewed for.
پیشنهاد کاری که برای آن مصاحبه کردم دریافت نکردم.
I had an accident, and it’s going to take some time to recover.
من تصادف کردم و بهبودی من مدتی طول می کشد.
My grandpa passed away.
پدربزرگم فوت کرد.
دعوت یک دوست به مراسم
Join my birthday bash this weekend!
این آخر هفته به جشن تولد من بیا!
Celebrate my graduation with me!
فارغ التحصیلی من را باهام جشن بگیر!
Engagement party—don’t miss it!
مهمانی نامزدی من را فراموش نکنی!
در میان گذاشتن نگرانی با یک دوست
I’m concerned about my future career plans.
من نگران برنامه های شغلی آینده ام هستم.
I’ve noticed a change in our friendship, and I’m concerned about it.
من متوجه تغییری در دوستی مان شدم و نگران آن هستم.
I’m facing some challenges at work, and I’m not sure how to handle them.
من در محل کار با چالش هایی روبرو هستم و نمیدانم چطور آن ها را مدیریت کنم.
I’ve been feeling unwell, and I think it’s time to address my health concerns.
من احساس ناخوشی دارم این مدت فکر میکنم وقتشه نگران سلامتیم باشم.
راهنمایی نصیحت گرفتن از دوستان
I need your advice on a situation I’m facing.
در مورد موقعیتی که با آن روبرو هستم به راهنمایی ات نیاز دارم.
Can you help me with a career decision?
آیا می توانی در تصمیم گیری شغلی به من کمک کنی؟
Any tips for excelling in my studies?
راه حلی داری که در درس هایم پیشرفت کنم؟
عذرخواهی کردن از دوستان
I’m sorry if I hurt you. It wasn’t my intention.
ببخشید اگه اذیتت کردم قصد من این نبود.
I apologize for the misunderstanding.
من بابت سوء تفاهم عذرخواهی می کنم.
I apologize for missing your birthday.
از اینکه تولدت نیامدم معذرت می خواهم.