وجه وصفی فعل (Participle clauses) در زبان انگلیسی
برای این درس بهتر است با «اسم مفعول، جملات مفعولی و زمان های گذشته و نقلی افعال» آشنا باشید.
[su_note note_color=”#046cde” text_color=”#ffffff” radius=”10″]وجه وصفی افعال یا participleها لغاتی مانند صفت ها هستند که از روی افعال ساخته می شود.[/su_note]
برای مثال:
finish
تمام کردن
“finished” product
محصول تمام شده
در ترکیب دوم finished به معنی «تمام شده» در واقع نقش صفت را دارد و از روی فعل finish درست شده است.
run
جریان داشتن
‘”running” water
آب جاری
در نمونه دوم running به معنی «جاری، در حال جریان» به صورت صفت استفاده شد.
عبارت های وجه وصفی یا participle clauses در واقع عبارت های شامل وجه وصفی ها هستند که برای دادن اطلاعات اضافه در جمله ها استفاده می شوند.
در زیر انواع عبارت های وجه وصفی را با کاربردهای آنها بررسی می کنیم.
وجه وصفی ها سه نوع هستند:
Present participle
Past participle
Past Perfect participle
وجه وصفي حال یا Present Participle
ساده ترین نوع وجه وصفی است که با اضافه کردن ing به یک فعل ساخته می شود و عمدتا «در حال انجام بودن» را می رساند. چند مثال ببینید:
running water = آب جاری
اینجا running از روی run به معنی «جریان داشتن» ساخته شده و معنی «در حال جریان» می دهد.
I thinking man = مردِ در حال فکر کردن
اینجا thinking از روی think به معنی فکر کردن ساخته شد و معنی «در حال فکر کردن» می دهد.
ringing phone = تلفن در حال زنگ خوردن
اینجا ringing از روی ring به معنی «زنگ خوردن» ساخته شده و معنی «در حال زنگ خوردن» می دهد.
کاربردهای عبارت های شامل وجه وصفي حال
به 5 دسته کلی تقسیم می شود.
1. استفاده به صورت صفت
We broke the computer belonging to my father.
کامپیوتری که مال پدرم بود را خراب کردیم.
The man wearing a blue sweater is in the garden.
مردی که ژاکت آبی به تن داشتن داخل باغ است.
The man wanting coffee is over there.
مردی که قهوه می خواهد آنجاست.
They called a lawyer living nearby.
آنها به وکیلی که همان نزدیکی زندگی می کرد تلفن زدند.
2. نشان دادن «همزمانی در کار یا در حال انجام کاری بودن»
Shouting loudly, Peter walked home.
پیتر «در حالی که داشت فریاد می زد» به خانه رفت.
She left the room singing happily.
او «در حالی که با خوشحالی آواز می خواند» اتاق را ترک کرد.
Walking through the park, Tom lost his keys.
تام «در حینی که داشت از میان پارک می گذشت» کلیدهایش را گم کرد.
Going down the stairs, I looked at her.
«در حالی که داشتم پله ها را پایین می رفتم» به او نگاه کردم.
3. نشان دادن «کاری که بلافاصله قبل از کار دیگری انجام شده»
Opening the envelope, I found two concert tickets.
پاکت را که باز کردم دو بلیت کنسرت یافتم.
Closing the door, I realized I was face to face with him.
در را که بستم متوجه شدم با او رو در رو هستم.
Leaving the store, he hailed a taxi.
مغازه را که ترک کرد، یک تاکسی صدا زد.
4. نشان دادن «نتیجه»
The bomb exploded, destroying the building.
بمب منفجر شد و در نتیجه ساختمان نابود شد.
بمب منفجر شد و منجر به نابودی ساختمان شد.
بمب منفجر و ساختمان را نابود کرد.
5. نشان دادن «دلیل»
Working as a sales rep, I get to travel a lot.
چون به عنوان نماینده فروش کار می کنم زیاد فرصت سفر رفتن دارم.
Knowing a little French, I had no difficulty making myself understood.
چون یک کمی فرانسوی بلد بودم، مشکلی در رساندن منظورم نداشتم.
Being a good man, he gave the kids candies.
چون آدم خوبی بود به بچه ها آبنبات داد.
The weather being nice, we decided to go for a picnic.
چون هوا خوب بود، تصمیم گرفتیم به پیک نیک برویم.
در نمونه آخر فعل جمله be nice به معنی خوب بودن است که با گرفتن ing به being nice تبدیل شد.
در این مثال بر خلاف نمونه های قبلی نهاد قسمت اول با دوم فرق دارد.
وجه وصفی گذشته یا Past Participle
این نوع، از ترکیب اسم مفعول یا حالت سوم افعال ساخته می شود. برای افعال باقاعده یک ed به انتهای فعل اضافه می شود ولی خیلی از افعال بی قاعده هستند و شکل آن کامل عوض می شود.
چند نمونه فعل با گذشته باقاعدہ:
finished (finish)
تمام شده
shocked (shock)
شوکه شده
وجه وصفی finished از روی finish ساخته شد و shocked از روی shock.
چند نمونه فعل بی قاعده:
eaten (eat)
خورده شده
done (do)
انجام شده
written (write)
نوشته شده
seen (see)
دیده شده
چند مثال:
finished job
کار تمام شده
written paper
مقاله نوشته شده
shocked bird
پرنده شوکه شده
کاربردهای عبارت های شامل وجه وصفی گذشته
1. رساندن جملات مفعولی که انجام شده
Shocked by the explosion, the people ran for shelter.
مردم، که از انفجار شوکه شده بودند، به سمت سرپناه دویدند.
Damaged by the flood, the school had to be rebuilt.
مدرسه که از سیل آسیب دیده بود باید بازسازی می شد.
We live in a house built by my grandfather.
ما در خانه ای که توسط پدربزرگم ساخته شد زندگی می کنیم.
2. رساندن «جمله های شرطی و اگر»
Looked after carefully, this coat will keep you warm through many winters.
اگر از این پالتو به دقت مراقبت شود، زمستان های زیادی شما را گرم نگه می دارد.
وجه وصفی کامل یا Past Participle
این نوع، از ترکیب having و اسم مفعول ساخته می شود و برای وقتی است که می خواهیم نشان دهیم کاری را بعد از اینکه کار دیگری را تمام کردیم انجام می دهیم:
Having watched TV for 10 minutes, the kid went to bed.
کودک بعد از اینکه 10 دقیقه تلویزیون تماشا کرد به رختخواب رفت.
Having arrived at the station, he looked for his friend.
او بعد از اینکه به ایستگاه رسید دنبال دوستش گشت.
Having won the match, Susan jumped up with joy.
سوزان بعد از اینکه مسابقه را برد، از خوشی بالا پرید.
کاربرد دیگر، نشان دادن «دلیل» است:
I had no time to read my book, having spent so long doing my homework.
چون آن همه وقت را صرف انجام تکلیف مدرسه ام کرده بودم، وقتی نداشتم کتابم را بخوانم.
از این افعال و اسم مفعول آنها در آزمون استفاده شده است:
arrive, arrived
رسیدن
bear, born
متولد شدن
import, imported
وارد کردن
find, found
یافتن
whistle, whistled
سوت زدن
buy, bought
خریدن