گرامر

معنی و کاربرد Give در زبان انگلیسی

Give

دادن

[su_note note_color=”#046cde” text_color=”#ffffff” radius=”10″]سه شکل فعل (ساده، گذشته و اسم مفعول) give / gave / given[/su_note]

چند مثال از خود فعل به تنهایی ببینید:

She gave him presents and clothes.

به او هدیه و لباس داد.

Has the director given you permission to do that?

مدیر به تو اجازه داده آن کار را بکنی؟

You gave me such a fright.

چه ترسی به من دادی (چقدر من را ترساندی).

How much did you give for that?

برای آن چقدر (پول) دادی؟

 

افعال مرکب با give

Give away

بخشیدن، لو دادن، شوهر دادن

She gave her old clothes away when she moved.

وقتی نقل مکان کرد لباس هایش را بخشید.

In this issue of the magazine, they are giving away a free DVD.

روی این شماره از مجله، یک دی وی دی رایگان می دهند.

 

He doesn’t want to give away how the system works.

نمی خواهد لو بدهد که سیستم چطور کار می کند.

He gave his daughter away.

دخترش را شوهر داد.

Give back

پس دادن

Give me back my book!

کتابم را پس بده!

We just want them to give us back our money.

فقط می خواهیم آنها پولمان را به ما پس بدهند.

Give in

تسلیم شدن

The enemy was forced to give in.

دشمن مجبور شد تسلیم شود.

He reluctantly gave in to the pressure.

او بر خلاف میلش در برابر فشار تسلیم شد.

Give up

دست کشیدن از چیزی، تسلیم شدن

You never know how close you are. Never give up on your dreams

هیچ وقت نمی دانید چقدر نزدیک هستید. هرگز از رویاهایتان دست نکشید.

I give up. What’s the answer?

من تسليم. جواب چیست؟

Laura has decided to give up her piano lessons.

لورا باید تصمیم بگیرد کلاس پیانویش را کنار بگذارد.

The kid gave up his seat to the old lady.

کودک صندلی اش را به پیرزن داد.

Give up on

دست از تلاش برای رسیدن به هدفی برداشتن، دست از باور به چیزی برداشتن

تفاوت این با give up در این است که give up معمولا فیزیکی است یعنی شما واقعا از چیزی دست می کشید. ولی give up on روحی تر است. شما از باور و تلاش دست می کشید.

They did not want to give up on their heroes so easily.

نمی خواستند به این راحتی دست از باور به قهرمان هایشان بردارند.

 

اصطلاحات خاص مرتبط

Given

پیشنهاد ما:  صفت عالی در زبان انگلیسی

مشخص شده، بیان شده، با در نظر گرفتن…

They gathered at a given time.

در زمان مشخص شده جمع شدند.

 

Given the complexity of the task, they did a good job.

با در نظر گرفتن پیچیدگی کار، آنها کار را خوب انجام دادند.

It was surprising the government was re-elected, given that they had raised taxes so much.

با در نظر گرفتن اینکه آنها مالیات ها را بالا برده بودند، عجیب بود که دولت دوباره انتخاب شد.

Give word

قول دادن

I give you my word.

به تو قول می دهم.

 

مثال ها:

I give up. Where are you?

خیلی خوب. من تسلیمم. کجایی؟

Sure. I’m going to give up smoking.

البته. میخواهم سیگار را ترک کنم.

He never gave up when things got difficult.

او هرگز وقتی اوضاع سخت می شد تسلیم نمی شد.

keep at it / stick with it / refuse to give up

پافشاری کردن در کاری / مقید ماندن به کاری / اجتناب از تسلیم شدن

این آموزش ها ممکنه برایتان مفید باشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *