درس 7: شخصیت ها
یادگیری زبان با موضوع شخصیتها، علاوه بر افزایش توانایی در ارتباط با دیگران، به ما امکان میدهد تا افق دانش مان را گستردهتر کنیم و درک عمیقتری از شخصیتها، مسائل فرهنگی و اجتماع دنیا داشته باشیم. این توانایی به شما اجازه میدهد تا به بهترین نحوه نظرات و اندیشههای خود را در مورد مسائل مختلف بیان کنید و با دیگران به صورت موثرتری بحث و گفتگو کنید.
Fei: Have you seen Adam’s new painting?
Ralph: Yes. I saw it last weekend.
Fei: It’s not very good.
Ralph: No, it’s not. He asked me what I thought of it. I said I didn’t think it was his best painting.
Fei: You’re kidding! How did he react?
Ralph: He didn’t seem very happy to hear that. But he did ask.
Fei: In my opinion, it’s better to say something positive, even if you don’t really mean it. Don’t you agree?
Ralph: I don’t know. Why do you say that?
Fei: Well, it’s not always easy to hear the truth.
Ralph: I’m not so sure. I find that honesty is always the best policy.
فی: نقاشی جدید آدام را دیدی؟
رالف: بله. آخر هفته پیش دیدمش
فی: خیلی خوب نیست.
رالف: نه، اینطور نیست. او از من پرسید که در مورد آن چه فکر می کنم. گفتم فکر نمی کنم بهترین نقاشی او باشد.
فی: شوخی میکنی! او چه واکنشی نشان داد؟
رالف: او از شنیدن این حرف چندان خوشحال نشد. اما او پرسید.
فی: به نظر من، بهتر است یک چیز مثبت بگوییم، حتی اگر واقعاً منظور شما نباشد. موافق نیستی؟
رالف: نمی دانم. چرا اینطوری میگی؟
فی: خوب، شنیدن حقیقت همیشه آسان نیست.
رالف: من چندان مطمئن نیستم. به نظر من صداقت همیشه بهترین سیاست است.
Lance: I don’t know what to do about my friend Jill. I haven’t spoken to her since last weekend, and she won’t answer my text messages.
Emily: Did something happen?
Lance: Yeah. I said something about her to another friend. She found out, and now I feel terrible. To be honest, it wasn’t anything serious, though. I think she’s being unfair and a little immature.
Emily: Well, put yourself in her shoes. Imagine a friend saying something about you behind your back.
Lance: You’re probably right.
Emily: Have you been friends for a long time?
Lance: Yes. We’ve been friends for six years, and we used to talk all the time.
Emily: Then I think you should do the considerate thing and call to say you’re sorry.
لنس: من نمی دانم در مورد دوستم جیل چه کنم. من از آخر هفته گذشته با او صحبت نکرده ام و او به پیامک های من پاسخ نمی دهد.
امیلی: اتفاقی افتاده؟
لنس: آره. درباره او به یکی دیگر از دوستانم چیزی گفتم. او متوجه شد و اکنون احساس وحشتناکی دارم. هر چند صادقانه بگویم، چیز جدی نبود. من فکر می کنم او بی انصاف و کمی نابالغ است.
امیلی: خوب، خودت را جای او بگذار. تصور کنید دوستی پشت سرتان چیزی درباره شما می گوید.
لنس: احتمالاً حق با شماست.
امیلی: خیلی وقته با هم دوست هستید؟
لنس: بله. ما شش سال است که با هم دوست هستیم و همیشه با هم صحبت می کردیم.
امیلی: پس من فکر می کنم باید این کار را با ملاحظه انجام دهید و زنگ بزنید و بگویید متاسفید.
تمرین
A- Listen to Emma and Paul talk about an article in a magazine. Write T (true) or F (false).
1- The article says that optimistic people are always outgoing. __
2- Paul agrees with the writer’s ideas about optimistic people. __
3- Emma doesn’t think Paul is easygoing. __
4- Paul thinks that Emma is very considerate. __
5- Paul wants to learn more about the writer’s ideas. __
پاسخنامه
A
1- F
2- T
3- T
4- F
5- T